همسایگان لقمه افطار در دهان به سوی تلی از آتش، که به دنبال بخار بنزین ایجاد شده بود در باغ میدویدند و امیرعلی (حسین) سفید موی ما که مبتلا به بیماری زال هم بود، ناگهان در سیاهی دود آتش گم شد…
او یک ماه در ICU دوران کما را گذراند و بدن سفیدش به سرخی خون و آتش تبدیل شد…
بعد از کما عطش آب داشت
تصور کن ماهی را بیرون آب
تصور کن بال سوخته کبوتری سفید را
جراحی های متعدد پیوند پوست
کج شدن گردم به دلیل کشیدگی پوست و عضله
پانسمان هر روزه پوست
داروهای گران قیمت
و نیاز به داشتن تغذیه مناسب و پرستار
همه اینها عملا، راه زندگی را برایش دشوار کرده است
مهرلیلایی ها سعی بر این دارند تا آخر این قصه تلخ دست امیرعلی و خانواده اش را رها نکنند تا لبخند دوباره برگردد به لبهای حسین و خانواده اش
برخی از هزینه هایی که تاکنون برای امیرعلی انجام شده است و اسناد زیر جهت شفاف سازی نسبت به کمک های هموطنان و خیرین عزیز می باشد که در هر لحظه اطلاعات جدیدی باشد در همین صفحه به روز رسانی خواهد شد.